علم کتاب
علم کتاب تمامانزدامیرالمؤمنین(ع)است
خداوند متعال در قرآن مجید مى فرماید :
«و یقول الذین کفروا لست مرسلا قل کفى بالله شهیدا بینى و بینکم و من عنده علم الکتاب(1)؛ کافران مى گویند شما فرستاده خداوند نیستى ، بگو کافیست که خداوند و کسى که علم کتاب در نزد اوست میان من و شما گواه باشد.»
و پوشیده نیست که قرآن مجید، علم الکتاب را اقیانوسى از دانش مى داند که اسرار هستى در آن نهان است ، مثلا در یک جا مى فرماید:
«و ما من غائبة فى السماء والارض الا فى کتاب مبین(2)؛ هیچ غیبى در آسمان و زمین نیست مگر اینکه در کتاب آشکار قرار دارد».
و در جاى دیگر مى فرماید: هیچ ذره اى در آسمان و زمین و یا کمتر و یا بیشتر نیست مگر اینکه خداوند آنرا مى داند و در کتاب مبین قرار دارد.(3)
و در جاى دیگر بطور واضح مى فرماید: کلیدهاى غیب نزد خداوند است ، به جز او کسى از آن آگاه نیست ، او مى داند آنچه در خشکى و دریاست ، هیچ برگى بر زمین نمى افتد مگر اینکه مى داند، هیچ دانه اى در تاریکى زمین و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى واضح قرار دارد.«و لا رطب و لا یابس الا فى کتاب مبین «(4)
و بالاخره براى اینکه به عظمت این علم الکتاب بیشتر آگاه شویم نگاهى مى اندازیم به داستان حضرت سلیمان و بلقیس که در قرآن مجید آمده است .
در این جریان ، حضرت سلیمان از اطرافیان خود پرسید: کدامیک از شما تخت بلقیس را قبل از اینکه او و افرادش بیایند نزد من حاضر مى کند؟ یکى از جنیان گفت : من آن تخت را قبل از اینکه شما از جاى خود برخیزى حاضر مى کنم !
در این میان قرآن مى گوید: کسى که در نزد او دانشى بود.«قال الذى عنده علم من ا لکتاب » گفت : من آنرا زودتر از بهم خوردن پلک چشم تو حاضر مى کنم (5) و این کار را کرد.
توجه دارید که قرآن مجید دارنده این قدرت رابه عنوان کسى که اندکى از علم کتاب را دارد یاد مى کند، و از این نکته معلوم مى شود که دانش این کتاب باید بسیار گسترده باشد که اندکى از آن ، اینگونه انسان را قدرتمند مى کند و لذا در احادیث متعدد از اهل البیت علیهم السلام ذکر شده است که فرمودند: دانش آنکه بخشى از علم الکتاب را داشت در مقابل دانش کسى که تمامى علم کتاب را دارد همانند ترى بال مگسى است از آب دریا!!(6)
آرى و با تکیه بر همین علم و منبع بود که عده اى از اصحاب امام صادق علیه السلام مثل عبدالاعلى و عبیدة بن عبدالله بن بشیر همگى از امام صادق علیه السلام شنیدند که مى فرمود: من مى دانم آنچه در زمینها و آنچه در بهشت و آنچه در جهنم و آنچه بوده و آنچه خواهد بود، آنگاه حضرت اندکى درنگ نمود و چون دید که این سخن بر شنوندگان سنگین آمد فرمود: من اینها را از کتاب خدا مى دانم ، خداوند مى فرماید: در قرآن است بیان همه چیز.(7)
روایات اهل البیت علیهم السلام قاطعانه اعلام مى دارد که صاحب این علم ، امیرالمؤمنین علیه السلام و پس از او ائمه اطهار علیه السلام از اولاد معصومین او مى باشند.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به ابو سعید خدرى که از آن آیه مبارکه پرسیده بود فرمود: او برادرم على بن ابیطالب است .(8)
و امام صادق علیه السلام در حدیث صحیح فرمود«:الذى عنده علم الکتاب هو المیرالمؤمنین علیه السلام ؛ آنکه در نزد او دانش کتاب است همان امیرالمؤمنین علیه السلام است .»(9)
یکى از اصحاب امام باقر علیهم السلام از حضرت در مورد آیه مذکور سؤ ال کرد، حضرت فرمود: ما (اهل البیت علیه السلام ) هستیم و على اول ما و برترین ما و نیکوترین ما بعد از پیامبر اکرم علیه السلام مى باشد.(10)
امام صادق علیه السلام به عبدالله بن ولید فرمود: مردم در مورد پیامبر اولوالعزم و امیرالمؤمنین چه مى گویند؟ عرض کردم : هیچکس را بر پیامبران اولوالعزم مقدم نمى کنند.
امام علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالى در مورد موسى علیه السلام فرمود: «و کتبنا له فى الالواح من کل شى ء موعظة0(11)؛ براى او در آن لوحها برخى از مواعظ را نوشتیم .» و نفرمود تمامى موعظه ها را، و در مورد عیسى علیه السلام فرمود: «و لیبین لکم بعض الذى تختلفون فیه ؛(12) تا عیسى براى شما برخى از موارد اختلاف را بیان کند..« و نفرمود همه آن را، اما در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود «:قل کفى بالله شهیدا بینى و بینکم و من عنده علم الکتاب(13)؛ بگو خدا و کسى که تمامى علم کتاب نزد اوست میان من و شما براى گواهى کافیست .»
و سپس حضرت براى اینکه عظمت این دانش ، معلوم گردد به آیه دیگر استناد جسته فرمود: خداوند عزوجل فرموده است : «و لا رطب و لا یابس الا فى کتاب مبین»(14) آنگاه حضرت صادق علیه السلام فرمود: علم این کتاب )با این عظمت ) نزد على علیه السلام است(15)
×××××××
پاورقی:1- رعد، 43.
2- نمل ، 75.
3- سبا،3.
4- انعام ، 134.
5- نمل ،40.
6- تفسیر نورالثقلین ، ج 4، ص 87 ازتفسیر على بن ابرهیم .
7- بصائرالدرجات ، ص 127و128. ((و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شى ء)) -89نحل .
8- تفسیر نورالثقلین ، ج 2، ص 523 از امالى صدوق (ره ).
9- همان ، ج 2،ص 523 از تفسیر على ابن ابراهیم .
10- همان ، ج 2، ص 521 از اصول کافى .
11- اعراف ، 145.
12- زخرف ، 63.
13- رعد، 43.
14- انعام ، 59.
15- الاحتجاج ، ج 2، ص 139.